
هوا هوای زمستان و برف سنگین

هوا هوای زمستان و برف سنگین بود
زمین به رأفت خورشید سخت مسکین بود
شبیه قُلّه شده بود بین آن همه برف
سفیدی نوک آن گنبدی که زرین بود
سفید آمده برف و حرم سفید شده
سیاه آمده دل،آن دلی که خونین بود
نگاه میکند آقا به من و من اما
سرم شبیه دمای هوا چه پایین بود
غلط غلوط که اذن دخول را خواندم
نشست روی دلم پاسخی که تسکین بود
صدایِهمهمه بود و گرفتنصلوات
به پادریِ تو بوسه زدن چه شیرین بود
و ایستادم و از چشمهای من خواندی
که باز حاجتم آن آرزوی دیرین بود
“مرا بخوان که شب جمعه کربلا باشم
که ناله بشنوم از مادری که غمگین بود”
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
التماس دعا
روزتون امام رضایی