
صحبت از فاطمه سر فصل غزلخوانی

صحبت از فاطمه سر فصل غزلخوانی ماست
گریه در روضهی او مسلک عرفانی ماست
ما پریشان غـم مـادرمـان فـاطمـهایم
غربتش علت این گریهی طولانی ماست
هر کسی در پی دارو و دوا میگردد
نمک روضهی او نسخهی درمانی ماست
هرکسی رخت عزا کرده به تن میداند
که چنین پیرهنی علّت سلطانی ماست
لـعـن بر قاتل صـدیقـهی کبـری بیشک
مُهر تأیید و قبـولـی مسلمـانـی ماست
روضهخوان، روضهی دیوار و در و کوچه نخوان
سر شکستن سند غیرت ایرانـی ماست