فصد خون غرب تهران
برزگران
خشکشویی
تصفیه آب
ابزار رویان>

انتخاب صفحه

فصد خون شمال تهران

صداي تخته و میخ از بیت علي به

صداي تخته و میخ از بیت علي به

صداي تخته و میخ از بیت علي به گوش می رسد
بُزدلان که بعد از کشتنِ محسن،شیر شده اند از کوچه با نعره هایشان به علی زخم زبان ميزنند
“چه شده نجّار شده اي ؟؟
نکند کِشتي مي سازي؟
دیروز میگفتي جانشین محمّدم
شاید امروز یک پا نوح شده اي براي خودت “
و صداي قهقهه ي شیطان را مي شنوي
از حلقومِ نحسشان
با آستین،عرقِ سردِ پیشاني اش را پاک ميکند و از پشتِ پنجره،فاطمه پرده را کنار ميزند و در بستر با لبخندي،تمامِ زخم ها را مرهم مي نهد
دوباره مشغول ميشود ابوالحَسن
فرصت نیست
صداي چکُّش بلند مے شود
یاد آن روز مي افتد که دربِ خانه اش را با لگد ميزدند
ناخوداگاه نوکِ میخ ها را کج ميکند علي،تا بدنِ فاطمه اش آسیب نبیند در تابوت
حالا این روزها خانه علي علیه السلام را که میزني
خودت را معرفي کن،بگو
اللّهمَ انّے اعتَقِدُ حُرمه صاحِب هذا المشهَدِ الشّریف
خدایا من به حرمتِ این خانه و صاحبش اعتقاد دارم

عاشقانه ترین روزهاے عالم همان هفتاد و پنج روزے بود که علے جز فاطمه نداشت و فاطمه جز علے
یُخْرِجُهـــــُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّـــــوُرِ

درباره نویسنده

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سه × 5 =