فصد خون غرب تهران
برزگران
خشکشویی
تصفیه آب
ابزار رویان>

انتخاب صفحه

فصد خون شمال تهران

مبتلا می شــویم…. آسان تر

مبتلا می شــویم….
آسان تر

مبتلا می شــویم
آسان تر از آنکه تصورش کنیــم

دستِ افتاده ای را گرفتیم؛
از آن روز به بعد، هر کار خیری که از کسی می بینیم؛ تلنگری می شود برایمان، تا ما هم، خاطراتمان را تعریف کنیـم

نیمه شبی بیدارمان کردند و خلوتی با دلدار حاصل شــد ؛
به هرزبان می خواهیم بقیه بفهمند، که اهل خلوتِ سحــریم

توفیقمان دادند به روزه ی مستحبیِ اول ماه،
جوری رفتار می کنیم؛ همه بفهمند، صائمیـم

و این می شود ریا
همان موریانه ی قلب مان
که ریز ریز سلامتِ قلب را می خورد و آفت به جانش می اندازد

چشمانت را که به بالا زنجیر کنی
دیگر معطلِ نگاهِ کسی نمی مانی
همین که او می بیند؛ برایت کافی است
آنوقت ، راحَـت همه ی قشنگی هایت را فراموش می کنی
خاطرت جمع است؛ او یادش می ماند

درباره نویسنده

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پنج × چهار =