معلم جدیدمون بیحجاب بود، مصط
معلم جدیدمون بیحجاب بود، مصطفی تا دید سرش رو انداخت پایین خانوم معلم اومد سراغش و دستش رو برد زیر چونهاش، منظورش این بود که سرت رو بگیـر بالا؛
مصطفی چشماش رو بست و سرش رو بالا آورد از کلاس زد بیرون و رفت سمت خونه تا وسطای حیاط مدرسه، هنوز چشماش رو باز نکرده بود
شهید مصطفی ردانیپور
رفیق شهید