
سلام مولای من ، مهدی جان هر

سلام مولای من ، مهدی جان
هرشب در تلاطم حیرت آور و التهاب انگیز زندگی به خواب می روم و هر صبح در پرنیان یاد امیدبخشت بیدار می شوم
زمزمه ی دلنشین ” سلام بر تو ” ، وقتی در صحن جانم جاری می شود ، تمامی هراس درونم فرو می نشیند و آرام می گیرم
تو مروارید گرانبهای وجودی و من قایق بی پارویی که موج به موج ، غرق توام