
میگفت دنیا بزرگ است

اسارت
میگفت دنیا بزرگ است به بزرگی تمام کهکشانها ، ستارگان و فضا های بیکران و ناشناخته
اما آیا واقعا چنین است ؟ آیا ما میتوانیم عظمت جهان را درک کنیم
در باطن ،دنیای ما بسیار کوچک هست و عبارتست از انسانهایی که دور و برمون هستند و شب و روز با آنها و بخاطر آنها مشغولیم
دنیای ما همان چند نفریست که ذهن ما را درگیر میکند همان کسانیکه با آنها مقایسه میشویم ،با آنها رقابت میکنیم توسط آنها قضاوت میشویم و آنها را قضاوت میکنیم و مدام از آنها بنوعی میترسیم از سرزنش هایشان از قضاوتهایشان از دیدگاهشان درباره ی خودمان
همان کسانیکه از آنها میرنجیم و کلافه میشویم و یا با حرفهایشان خوشحال و مسرور هستیم
و این زندان ما انسانهاست
کمتر کسی توانسته است از دنیای کوچک خود قدم پیش بگذارد و فراتر برود
چگونه میتوان این بند را درید و از پای روح گسست و رها شد همان بندی که جامعه طی هزاران سال تابیده و بافته و الان بر پیکر روح من و تو سنگینی میکند
یکی تیشه بگیرید پی حفره ی زندان
چو زندان بشکستید همه شاه و امیرید
نفس یا خود قضاوت مردم