فصد خون غرب تهران
برزگران
خشکشویی
تصفیه آب
ابزار رویان>

انتخاب صفحه

فصد خون شمال تهران

شهید شهرام زلفی

?شهید شهرام زلفی?

?چشم پاک بود?

مدتی بعد ازشهادت شهید زلفی پیرمردی برای پیگیری اموری به یگان صابرین اومد و به محض دیدن عکس شهید زلفی سر در مجموعه اطلاعات یگان ، شروع به گریه کردن کرد .

بچه ها رسیدند و ازشون علت رو جویا شدند. بعد از کمی آرام شدن بیان کرد که من مدیر یک چاپخانه هستم و شهرام زلفی کارگر صحافیشون بود.

توی اون چاپخونه خانوم ها و آقایون زیادی کار میکردند و البته رفتارهای خلاف ادب و اخلاق بین اونا زیاد بود ولی آقا شهرام فقط سرش بکار خودش بود و بکار خودش می پرداخت و حتی بعضی وقتها ایشون رو دست می انداختند و مورد تمسخر قرار میدادند ولی این موجب نمیشد که ایشون بقول ضرب المثل قدیمی (خواهی نشوی رسوا، هم رنگ جماعت شو) مثل دیگر آقایون با خانوم های اونجا رفتار و عمل خلاف شرعی انجام بده .

حتی یکبار هم ندیدیم که به یکی از دخترای بد پوشش اون مجموعه چه با هوس چه معمولی نگاه کنه …
همیشه به محض شنیدن صدای اذان توی کارگاه جلوی چشم همه موکتی پهن میکرد و نمازش رو بدون توجه به اطراف میخوند…

درباره نویسنده

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

3 + 10 =