فصد خون غرب تهران
برزگران
خشکشویی
تصفیه آب
ابزار رویان>

انتخاب صفحه

فصد خون شمال تهران

شهید مدافع حرم سیدجواد اسدی

شهید مدافع حرم سیدجواد اسدی

?شهید مدافع حرم سیدجواد اسدی?

سید جواد جانم؟
فکر دل ما را نکردی…؟
با آن قد و بالای رعنا رفتی….
اینطور برگشتی…
منه حدیثه،دلم را،قلبم را،با یاد عمه سادات، حضرت زینب(س)،آرام کنم…
اما سید احمدت چی…؟
به سید احمد چه بگویم…؟
از آن شبی که بعد سه سال دوری،به خانه ات آمدی…
سید احمد از من میپرسد:
مامان؟ واقعا اون چیزی که ما دیدیم بابا بود؟…
بعد که میبیند من جوابی ندارم برای گفتن…
خودش سرش را میزارد پایین و میرود…
همسر قهرمان من…
دل پسرت…
خواب پسرت…
در کل پسرت…با تو…
سید…
پیش خودمان بماند…خیلی سخت است…
تو را در این وضعیت دیدن…در کنار تمام این چیزها…حرف مردم مرا پیر کرد…
سیدت را دادی…چقدر گرفتی…؟
آهییی میکشم و فقط سکوت میکنم…
سکوتی که پر از فریاد و ناله های همسرانه است…
همسری که بعد از مراسم تشییع شهیدش…
هر روز این عکس را نگاه میکند و اشک میریزد…
جواد جانم…
مگر میشود حرف های آخرت،آن هم پشت تلفن را یادم برود…
پس کی میشود باز زنگ بزنی و بگویی…
خانم دلم برات تنگ شده…?
✍امیرعباس کنطورچیان

درباره نویسنده

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یک + 1 =