فصد خون غرب تهران
برزگران
خشکشویی
تصفیه آب
ابزار رویان>

انتخاب صفحه

فصد خون شمال تهران

فتح المبین سال ۱۳۶۰ با تم

فتح المبین


سال ۱۳۶۰ با تم

فتح المبین

سال ۱۳۶۰ با تمام ناامنی ها وترورها گذشت و من که می‌دانستم عملیات نظامی بزرگی در پیش است تصمیم گرفتم به جبهه بروم، مثل گذشته بچه‌ها دور و برم را گرفتند و گفتند ما هم می‌آییم
کم‌کم تعداد زیاد شد و بزرگان کمیته مرکزی هم در جمع آمادگان برای رزم زیاد شدند، آخرین نفر که به ما پیوست حاجی هاشمی عزیز بود که در حصر آبادان فرمانده‌ی ما بود
با یک اتوبوس که متعلق به بچه‌های پادگان نصر کمیته بود عازم اهواز شدیم حدود ۴۵ نفر که نصف آن‌ها از پادگان نصر بودند و الباقی بچه‌های ما صبح یکم فروردین رسیدیم دانشگاه شهید چمران اهواز، بچه‌های پادگان خودشان از قبل با یکی از یگان‌ها هماهنگ کرده بودند و رفتند، ولی دو نفر از آن‌ها که در این ۱۷ ۱۸ساعت با ما رفیق شده بودند با ما ماندند، عباس چهاردانگه از بچه‌های رباط کریم و یگانه از بچه‌های مازندران

دانشگاه شهید چمران؛

موج رزمندگان در دانشگاه بود که می‌آمدند و به سرعت سازماندهی می‌شدند و می‌رفتند غوغای عجیبی بود، بلندگو همچنان مارچ پخش می‌کرد و از مرحله اول عملیات فتح المبین می‌گفت، من دل تو دلم نبود که نکند عملیات تمام شود و ما سرمان بی‌کلاه بماند
ادامه

درباره نویسنده

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

6 − سه =