فتح المبین ، گردان ۱۱ ابوالفضل علیه السلام
پس از اینکه شنیدیم که گردان و العادیات رفته است، بسیار غصهدار شدم و غبطه به حال آنانی که رفتند، در این حال غمگین بودم که حاجی هاشمی گفت برادر اسدی که قبلا در ایستگاه ۷ ابادان مسوول محور بود، الان مسوول اعزام نیرو میباشد و من به گلف (زمین گلف باشگاه نفت که حالا شده بود پادگان منتظران شهادت سپاه)میروم تا با ایشان هماهنگ کنم، حاجی رفت و برگشت وگفت
کارمان سختتر شد چرا که برادر اسدی به صادقی سفارش کرده است که اینها رزمندههای با تجربهای هستند و حتما باید مسؤولیتی داشته باشند
وقتی پیش صادقی آمدیم به ما گفت گردانی داریم که فرماندهان مناسبی ندارند و برادر اسدی سفارش کرده است که حتما شما باید عهده دار آن گردان شوید هرچه ما اصرارکردیم که بیست نفر را به عنوان رزمنده عادی به یک گردان بفرستید، اثری نداشت جر و بحث ما با ایشان درحالی بود که بلندگوهای دانشگاه چمران همچنان مارش بخش میکرد و دل من و دوستانمان مثل سیر و سرکه میجوشید که نکند ما از غافله جا بمانیم
صادقی میگفت شما سری به این گردان بزنید، اگرخودتان قبول فرماندهی نکردید، من حرفی ندارم
ادامه ۳ …