
امام مهربانم پناه دلتنگیهای

امام مهربانم
پناه دلتنگیهایم،
سلام
من ، از روزگاری صدایتان میکنم ،
که ثانیههایش را آخرالزمان مینامند؛
از دنیایی که در خشکسالی عاطفه میسوزد ،
و در سیلاب نابهسامانی اسیر است
از مرزهایی که تنگدستی در آنها لانه کرده ،
و کبوتر مِهر از بامشان پَر کشیده
از روزگار سرد دوران غیبت شما
و در این دوران ،
دستان کم توان خود را به آسمان گشوده ،
اولین و آخرین دعایم را میخوانم؛
آمین گفتنش با شما
بار الها آفریدگارا توانمندا مهربانا
به قلب شکستهی مادر،
آخرین فرزند حیدر را زود برسان؛
حوصلهی روزگار بسی تنگ است