فصد خون غرب تهران
برزگران
خشکشویی
تصفیه آب
ابزار رویان>

انتخاب صفحه

فصد خون شمال تهران

درماندگی هیچ چیز به اندازه

درماندگی 

هیچ چیز به اندازه

درماندگی

هیچ چیز به اندازه تصوری از من دانا و اینکه محوریت زندگی هستم، منو به درمانده گی و اوج تخریب و شکست رهنمون نکرد

من دانایی که هیچ چیزی رو همانگونه بود نمی پذیرفت،
قضاوت میکرد،
ایراد میگرفت،
عیب جو بود،
جدا میکرد،
توهم قدرت داشت و فکر میکرد توانایی تغییر دادن و تسلط رو داره،
من دانایی که در دانسته ها و باورها و تعصبات خودش غوطه ور بود،

به همه چیز برچسب خوب و بد میزد،

من دانایی که فکر میکرد با کمی تلاش بیشتر،کنترل بیشتر و بدست آوردن چیز میتونه به حالتی از شدن دست پیدا کنه،

من دانایی که خودش رو درست و برحق و دیگران رو نادرست و ناحق می پنداشت،
من دانایی که همیشه نگاهش به دیگری و زندگیشان بود،
خودش رو حلال مشکلات دیگران تصور میکرد،
من دانایی که خودش رو متفاوت تر از دیگران میدید،
من دانایی که میل به توجه وتایید دیگران رو داشت
من دانایی که در نقطه نصیحت،سرزنش و ارشاد دیگران بود
من دانایی که در اثبات خودش و حرفش بود،
من دانایی که فکر و ذکرش حفظ جایگاه و شرایطش بود
احساسی از مهم بودن و موثر بودن داشت

درباره نویسنده

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هفده + 16 =