فصد خون غرب تهران
برزگران
خشکشویی
تصفیه آب
ابزار رویان>

انتخاب صفحه

فصد خون شمال تهران

گنجشکی و قطره ای آب این

گنجشکی و قطره ای آب 

این

گنجشکی و قطره ای آب

این خاک که که از آنیم ابراهیم است و ابراهیم در آتش است
این آتش بر ابراهیم، گلستان نخواهد شد نه به معجزه، نه به قهر و دستور
دوست، آتش می آورد؛ دشمن، آتش می آورد

اما آتش را آتش خاموش نخواهد کرد، حتی اگر هزار سال دیگر هم شعله ها زبانه بکشد

تنها آب، دوای ماست؛ از چاه خشکِ عقلانیت باید به زحمت اندک آبی به در بکشیم هر کس با سرانگشت های خود باید این چاه را بکَند، به امید این که روزی حتماً به آب می رسد هر چند جهلِ تند و بی خردیِ شتابان چنین حوصله ای را به انگشتان نمی دهد

وقتی هر کس هر جا که هست هیزمی در دست دارد و‌کبریتی، تماشای گنجشکی که در منقارش قطره ای آب دارد، طنزی غم انگیز است تماشای گنجشک کوچکی که می خواهد آتش را بر ابراهیم گلستان کند

من آن گنجشک کوچکم که در هیاهوی شعله ها بر ناتوانی خود می گریم

عرفان نظرآهاری

درباره نویسنده

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

8 + شش =